فاطمه جانمفاطمه جانم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

فاطمه جان * نوری از آسمان

کار شگفت انگیز(دو سال و ده ماه و پنج روزگی)

سلام دختر فوق العاده من امروز خیلی هیجانزدم کردی میدونی برای چی؟ چون اسم لینا رو تونستی از روی بسته بندی پف پفی بخونی اونم تنها با یادگرفتن اون توسط تبلیغات تلویزیون، آخ چقذر ذوق کردم وقتی گفتی مامان اینجا نوشته لینا!     ...
11 آبان 1395

دو سال و ده ماهگی

سلام عزیزتر از جان مادر دوسال و ده ماهگیت مبارک باشه مهربونم، تویی که اینقدر خوش قلب و مهربونی که مدام دست منو بابا بهنامو می بوسی و بهمون ابراز علاقه می کنی، تویی که تا شب ها نبوسمت و نازت نکنم و بهت نگم دوستت دارم نمی خوابی، بله دخترم تو یه فرشته مهربونی که از بهشت اومدی تا منو بابا بهنامو خوشبختترین مادر و پدر دنیا کنی، تو خیلی خوبی خیییییییلی ما همیشه به داشتن دختری مثل تو افتخار می کنیم و تا بتونیم پشتیبانت خواهیم بود عزیزم!
6 آبان 1395

دو سال و نه ماهگی

نوگل من امروز 33 ماهه که با منی و من احساس میکنم باتو خوشبختترین مادر روی زمینم! تولدت مبارکترین اتفاق روی زمین برای من و بابا بهنامه، ان شاالله همیشه جزو خوشبختترین و موفقترین و شادترین و آرامترین و آسوده ترین انسانهای روی زمین باشی!
6 مهر 1395

پروژه خداحافظی با پوشک و پستونک( دوسال و هشت ماه و سی روزگی)

سلام دخترم جونم برات بگه که از تقریبا دوهفته پیش تصمیم گرفتم شمارو از پوشک بگیرم اما روزهای اول خیلی همکاری نکردی و دو باری تو شورت آموزشیت دستشویی کردی بعدش هم که عمل مانی جون پیش اومد و به تعویق افتاد تا اینکه امروز دوباره اقدام کردم و الحمدلله همکاری کردی البته اینو هم بگم که الان یکماهی میشه که داریم با صحبت آمادت میکنیم مثلا میگیم اگه دستشوییتو بگی برات جایزه میخریم یا اینکه فقط نی نی ها تو پوشک دستشویی میکنن و شما دیگه خانوم شدی و از این حرفا  امروز هم هر سری که دستشویی رفتیم برات یه برچسب جایزه چسبوندم که خیلی دوست داری فعلا فقط شبها پوشکت میکنم تا کم کم عادت کنی. یه خبر خوب دیگه اینکه دیروز پستونکت رو انداختی پشت تختت...
6 مهر 1395

دلتنگی مادرانه(دوسال و هشت ماه و بیست وچهار روزگی)

سلام شیرینم امشب سه شب میشه که از تو دورم، به خاطر عمل مانی جون شما مهمون مامان منیر جون هستی و من بی نهایت دلتنگتم، خصوصا از دیروز غروب که پشت تلفن گفتی دوست دارم برگردم خونه؛حتی دیشب صداتو شنیدم و از خواب پریدم اما یادم اومد که نیستی عزیزدلم! فقط می تونم از صمیم قلب دعا کنم خدا هیچ پدر و مادری رو از پاره تنشون دور نکنه! ...
30 شهريور 1395