فاطمه جانمفاطمه جانم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

فاطمه جان * نوری از آسمان

این روزها(یکسال و دوماهگی)

1393/12/6 13:10
نویسنده : مامان مینو
235 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترک شیرینتر از عسلم

تولد چهارده ماهگیت مبارک!!!!جشن

این روزها اینقدر شیرین و دوست داشتنی هستی که از دیدنت سیر نمیشم!

دیگه کاملا راه میری ماشاالله و واسه خودت خانومی شدی!تشویق

چهارتا مروارید جدید هم دراوردی!

امروز بردمت مرکز بهداشت و متاسفانه خانم پرستار گفت این ماه وزن نگرفتی چون اصلا خوب غذا نمیخوری فقط سرلاک و ماست و دوغ که مثل مامان عاشقشونی و یه معجون مخصوص که خودم اختراع کردم و شامل شیره بادام و آرد برنج و خرما و سیب و موز و کره و زرده تخم مرغه البته گاهی یه تکه کوچیک به هم داخلش میندازم! الهی قربونت برم مامان خیلی غصه میخوره از غذا نخوردنت!غمگین البته چند باری یه مقدار برنج ریختم توی بشقاب و گذاشتم جلوت و شما هم بعد کلی بازی و له کردن غذا تو دستت یه چندتا دونه هم توی دهنت گذاشتی و با قاشقت هم کلی بازی کردی!تشویق

اینم دایره لغات این روزهات عسلم:

عشق مامان کیه؟

فاطمه جانم: مَ مَ( یعنی من من)

مامان: ببعی میگه

فاطمه جانم: بَ بَ

مامان: گربه میگه

فاطمه جانم: م م

مامان: جوجه میگه

فاطمه جانم: دیگ دیگ

مامان: سگه میگه

فاطمه جانم: هاپ هاپ(البته خیلی آروم و زیر لبی و بی صدا)

مامان:گاوه میگه

فاطمه جانم: ما ما

مامان: قورقوری میگه

فاطمه جانم: قررررررررررررررررررر( انقدر بامزه میگی که حد نداره)

مامان: کلاغه میگه

فاطمه جانم: پر پرخندهمحبتبوس

نانا....................نون

مَ مَ.................پستونک و شیشه شیر

ما..................ماست

نِ نِ..............نی نی

مامام..........حمام

بابا

دَ دَ

به به

گی گی........لگن

راستی لگنت رو آوردم که باهاش بازی کنی و کم کم باهاش آشنا بشی و روش بشینی تا چند ماه دیگه انشاالله پروژه عظیم از پوشک گرفتن رو با همکاری هم شروع کنیم. وقتی میریم خونه مانی جون یا مامانی دیگه دوست نداری برگردی خونه و کلی بازی درمیاری تا لباس نپوشی و وقتی هم میرسیم دم در خونه گریه سر میدی تا خونه نیای مگه خونه چشه مامان؟؟؟؟تعجب

عاشق گوشی تلفن و موبایلی و عین بزرگترا با انگشت روی صفحه یا صفحه کلیدش میزنی و مثلا باهاش کار میکنی و دم گوشت میگیری! کلا هم یه رقاص و عشق موسیقی حرفه ای هستی و تا گوشی موبایل کسی رو میبینی نای نای میکنی یعنی آهنگ بذار من برقصم! پای تبلیغات تلویزیون میخکوب میشی و دیگه هیچ صدایی رو نمیشنوی و هیچ کس رو هم نمیبینی! حسابی کنجکاو شدی و همه جا میری و به همه چیز دست میزنی!

چشمای خوشگلت، دماغت،موهات، گوشات، دندونات، زبونت، دستات، بلوزت، پاهات، شلوارت، جورابت رو قشنگ نشون میدی و چشمک هم میزنی و بوس هم میفرستی عروسکم!!!

وقتی میپرسم نوزاد چطوری گریه میکنه ادای گریشو انقدر بامزه در میاری با یه صدای مخصوص که نمیدونم چطور بنویسم.

وقتی میگم دستا بالا دستاتو بالا میبری و وقتی میگم پاها بالا پاهای قشنگتو!سرتو میذاری زمین و از بین پاهات همه جارو نگاه میکنی!

وقتی با اسباب بازیهات بازی میکنی واسه هرکاری برای خودت دست میزنی و خودتو تشویق میکنی اینو از من یاد گرفتی! تو پتم با پات شوت میکنی و گاهی میره زیر پات و میخوری زمین!خطا

خلاصه اینکه روزهای زندگی منو شیرینتر از عسل کردی الهی که صدسال زنده باشی نفسمبوس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)