دوستداشتنیترین دختر دنیا(سه ماه و هجده روزگی)
سلام خوشبوترین گل دنیا
ببخشید چندوقتی برات ننوشتم آخه شما خیلی منو مشغول کردی دختر قشنگم! یه عالمه حرف و تعریف برات دارم که فکر کنم تو یه پست جانگیره! اول برات از این روزاتت هزار بگم که چقدر شیرین و خوردنی شدی و مامان از بوسیدنت سیر نمیشه! با اون چشمای نازت هزار هزار ماشاالله با من و بابایی صحبت میکنی انگار و از خودت صدایی درمیاری شبیه به قققققققق و اقوم اقوم! با بابایی که الحمدلله جورت حسابی جوره و کلی باهم عشق میکنید و حرف میزنید و بازی میکنید هروقت بابایی صدای ققققققق درمیاره تو هم پشت سرش تکرار میکنی و فکر کنم اگه اینکارو از صبح تا شب ادامه بده شما هم اصلا کم نمیاری! نمیدونم چرا تمام تلاشتو میکنی تا از صبح تا شب یکساعتم پلکای نازتو رو هم نذاری اما الحمدلله رب العالمین شبها حدود شش هفت ساعت یکسره میخوابی و اصلا مامان و بابارو اذیت نمیکنی! عاشق حمام کردنی و الان چندباری میشه که خودم حمامت میکنم البته خونه مامان مهناز اینا چون آب حمام خودمون میزون نیست و میترسم اذیتت کنه حمام کردنو خیلی دوست داری اما وای به موقع لباس پوشوندن که کل خونه رو میذاری رو سرت نمیدونم چرا!شاید چون دوست نداری تایم حموم کردنت به پایان برسه!
جدیدا شیرخشک ببلاک یک رو هم امتحان کردیم و الحمدلله بهت ساخته آخه میگن آهنش بیشتر از شیر نانه البته اینو دخترعمو فرشتم گفته که ماشاالله یه دخمل تپلی و سالم داره ماهم گفتیم چشم!