فاطمه جانمفاطمه جانم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

فاطمه جان * نوری از آسمان

شروع یک اتفاق خوب(یکماه و چهارده روزگی)

1392/11/28 21:38
نویسنده : مامان مینو
162 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگترین دختر دنیا

این اولین پستیه که مامان برای شما اینجا میذاره اما اولین باری نیست که مامان داره برای شما مینویسه.وقتی که مامان شمارو باردار بود هم گاهی برای شما مینوشت تا وقتی انشاالله برای خودت خانمی شدی بخونی و بدونی چه روزای شیرینی رو در کنار هم سپری کردیم.

الان که دارم برای دختر کوچولوم مینویسم شما روی پای مامان دراز کشیدی و مامان داره تکون تکونت میده تا بخوابی، پریشب اصلا خوب نخوابیدی و تا صبح من و بابایی رو بیدار نگه داشتی و ما هرکاری انجام دادیم تا شمارو آروم کنیم تا ساعت پنج صبح، مامان دیگه کلافه شده بود که بابایی به کمکش اومد و شمارو برد پیش خودش تا من کمی بخوابم. به خاطر همین دیشب مامان مهناز گفت بیام خونشون تا باهم دیگه چاره ای برای بیخوابی شما بیاندیشیم. چون شکم شما خیلی نفخ داره و اذیتت میکنه  بالاخره با دادن شربت گرایپ میکسچر کارخونه مینو شما ساعت یک و نیم اجازه دادی مامان بخوابه و تا صبح هم خیلی دختر خوبی بودی و دوبار بیشتر مامانو برای شیرخوردن بیدار نکردی.ماچ

از بابا بهنامت برات بگم که چقدر مهربونه و چقدر شمارو دوست داره و چقققققدر به مامان واسه نگهداری شما کمک میکنه،قلب شبا که میاد خونه شمارو توی بغلش میگیره و کلی باهات صحبت میکنه برات شعر میخونه وباهات خیلی بامزه بازی میکنه مثلا میگیره تو بغلش و باهات میدوه یا رو زمین آروم غلتت میده یا اینکه به دست و پاهات ورزش میده! وقتایی که خوابت نمیبره میذارتت رو پاهاش و محکم تکون تکونت میده و اون موقعهایی که طفلکی مستاصل میشه برات آیه الکرسی و سوره کوثر میخونه تا آروم بشی!

خلاصه اینکه من و بابابهنام عاشقانه دوستت داریم و تمام زندگیمونو میذاریم تا خم به ابروی دختر یکی یکدونمون نیاد انشاالله!

این پست یه کم طولانی شد آخه مامان ذوق داره همه اتفاقاتو ریز به ریز برای شما بنویسه و هیچیو از قلم نندازه، انشاالله سعی میکنم تند تند برات بنویسم دختر قشنگم.

دخترم تو یکی از خوشبختترین بچه های دنیایی چون ثمره یه عشق پاک و آسمونی بین مامان و بابایی!

راستی این شعر لالایی رو هم مامان برات گفته:

لی لی لی لی لی

لی لی لی حوضک

فاطمه خانوم

یک گل کوچک

فاطمه خانوم

چقدر ناز داره

مامانش اونو

خیلی دوست داره

واسه اون تل میخره،کفش میخره،پیرهن خوشگل میخره

لای لای لایخجالت

فاطمه جان وقتی رو پای مامانش خوابه

الان رو پای مامان خوابیلبخند

 

فاطمه جان درحال خندیدن

 الهی قربون خندیدنت بشه مامانماچ

پ.ن: راستی بابایی بالاخره دیروز وقت کرد و رفت شناسنامه دخترکمونو گرفت! بزن به افتخار باباییتشویق

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)